آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

سوسیس مامان پز:

1392/9/11 16:31
نویسنده : مادرت
794 بازدید
اشتراک گذاری

 بدغذایی آوینای شیطون بلا منو وادار کرد که دست به کار بشم و براش سوسیس خانگی درست کنم.با صرف وقت زیاد و هزاران مکافات و کثیف کردن تعداد زیادی ظرف و ...این شد ثمره کار

 

اینم سرخ کرده اش که انصافا خیلی خوشمزه بود ولی ولی ولی...دخترجان دوست نداشتن

و خستگیش بر تن من ماسید و من ماندم و یه سینک پر از ظرف کثیف....

                                    

از حکایات این روزهای دخترم بگم که داره حسابی کنجکاوی میکنه،دلش میخواد به همه گوشه کنارهای خونه و نقاطی که بهشون تا حالا دسترسی نداشته برسه،انگار دیگه روی زمین جایی جدیدی پیدا نمیکنه و همش داره بالا میره،از مبلها و میز تلویزیون و....گاهی اسباب بازیهاشو زیر پاش میزاره تا بلندتر شه و ....بله من با سند و مدرک حرف میزنم!

 

تو خونه ما دکوراسیون دیگه هیچ معنا و مفهومی نداره،میزهای شیشه ای جمع شدن مبلها و صندلیها جاشون عوض شدن ....با تمام این تغییرات بازهم دیشب کار دست خودش داد و گونه اش محکم به لبه ی کتابخونه خورد و کبود شد....

منم که دیگه حسابی غرق شدم تو دنیایی که هیچوقت تصورشو نمیکردم،دغدغه هام عوض شدن،نمیدونم دنیام کوچیک شده، یا نه اصلا خیلی بزرگ شده انگار،گم شدم توش...بگذریم ...هر چی که هست وجود نازنین دختری شیرین در زندگی ما تحول بزرگیست و من این اتفاق نو را هرروز بیشتر از روز قبل دوست دارم

 

ساز ما را گر تو بنوازی خوش است...

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (16)

مامان الی
10 آذر 92 22:24
ای جانم کپلی من،وای که چقدر دخترتو دوست دارم،از طرف من یه ماچش بکن.خیلی نازه.براش یه اسپند هم دود کن. در ضمن عزیزم بد غذایی بچه ها تو این سن طبیعیه نگران نباش من خودم سر دخترم این تجربه رو داشتم به مرور زمان خوب میشه.
مادرت
پاسخ
مرسی دوستم شما لطف داری خدا جوجوهای شمارم حفظ کنه
خاله هستی
10 آذر 92 22:37
خاله جان بیا به منم سنتور یاد بده خوشگله خاله خدا حفظت کند نازنینم قوربون شکل ماهت بره خواهرت مامانی چقدر هم آشپزیت خوب شده بده خودم بخورمش
مادرت
پاسخ
خاله هستی این دختر خانوم ما دیگه مادرش رو روانی کرده نجاتم بدهید
خاله هستی
11 آذر 92 21:51
بیا پیش خودم آوینا گلی یک مامی جونت یک نفسی بکشه
مادرت
پاسخ
افسانه مامان پارمین
12 آذر 92 13:03
واییی چه مامان هنرمندی !!! آفرین . مامان دستور درست کردن سوسیس رو برای ما هم بزار ، خوبه یاد بگیریم . چه خوبه که آوینا از حالا با ساز آشنا میشه . خدا حفظش کنه
مادرت
پاسخ
افسانه ما حالا حالاها باید بدوییم تا به پای هنر تو برسیم،والا میام آدرس دستورشو براتون میزارم عالییه پارمینم که ماشالا خوش اشتها و خوش خوراکه حتما میخوره
خاله هستی
13 آذر 92 11:41
مامی آوینا جون سلام عزیزم این سوسیس خانگی را چطوری می تونم درست کنم برای آقای همسرم؟
مادرت
پاسخ
خاله هستی
13 آذر 92 11:41
چی ریختی توش از کنجکاوی دارم می میرم خب
داییش
13 آذر 92 14:35
مامانش توروخودا نذار آوینا یه همچین کارای خطرناکی بکنه.خیلی ترسیدم
مادرت
پاسخ
بلی بلی مراقبم خیلی کاراش ترسناکه
خاله هستی
13 آذر 92 14:56
مررررررررررررسی از کمک های مامی جان که بهم تقلب رسوندی دستت درد نکند گلم
مادرت
پاسخ
خواهش میشه
باباییش
13 آذر 92 18:22
دور این دخترک ماجراجوم بگردم...الهی...
مادرت
پاسخ
بوووووووس واسه بابایی
سانی مامی شادیسا
14 آذر 92 16:05
خاله قربون این شیطونیهات بره از الان میخوای ساز بزنی وروجک ؟؟؟؟
مادرت
پاسخ
خدا نکنه خاله سانی جووووونم بلی بلی ساز بلد نیستم ولی ساز زدن را دووووووست دارم!
سانی مامی شادیسا
14 آذر 92 16:12
راستی یادم رفت بگم آفرین به این همه هنرت خداییش سوسیس درست کردن خیلی سخت و مکافاته. از اون بدتر وقتیه که این فسقلیها اون غذای سخت رو نمی خورن
مادرت
پاسخ
سانی سانی اشکم در اومد وقتی نخورد،آخه به کدامین گناه
خاله هستی
15 آذر 92 12:44
این چه رمزی است من هر روز واسه این دردسر های بچه ها عاشق تر می شم به داشتن بچه خب؟
مادرت
پاسخ
نمیدونم والا،کار خداست دیگه
خاله هستی
15 آذر 92 23:13
می دونی مامانیش؟ قوربونت برم من الهییییییییییییییییییییییی خواهر قوی باش محکم فکر کنم حالا حالا ها از این برنامه ها باید بکشی البته امیدوارم نکشی ولی مقاوم باش بوخودا سخته می دونم درکت می کنم فجیع از طرف من یک ماچ ازش بگیر دلم تنگ شده واسه دوران نوزادیش
مادرت
پاسخ
خاله هستی
15 آذر 92 23:16
اتفاقا این سنتور زدن اش منو برد به 5 سالگیم که با سنتوری که مال پرستار مامان بزرگم بود ور می رفتم و مثلا صداش در می اومد همه تشویق می کردن که خدایی ناکرده ذوق بچه کور نشه اما کور شد و دیگه با این که یکی دارم تو خونه اما سراغش نرفتم خاله جون شما خاله ی بسیار بسیار تنبلی داری ببخشید ها شرمندم
مادرت
پاسخ
آخه چراااااااااااااااااااااااا؟ حیفه خب
داییش
17 آذر 92 10:59
مامانش ما منتظریما.انقد اینجا وایسادیم زیر پامون جنگل سبز شد.به روز رسانییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!
مادرت
پاسخ
رو تخم چشم
داییش
20 آذر 92 10:28
مامانش و باباش و خود عزیزش، ایشالا که خسته نباشید و سفر خوش گذشته باشه.همیشه به سفرو شادی و خوشی.زودتر عکسای خوشگل خانوم رو از سفر ماجراجویانش بذار که خیلی دلمون واسش تنگیده.
مادرت
پاسخ
مرسی دایی جای شما خالی