آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

تولد سه سالگی:

1394/7/12 8:32
نویسنده : مادرت
964 بازدید
اشتراک گذاری

بله عنوان مطلب بسیار زیبا و درعین حال زشت است،چه معنی داره وبلاگ دختر جان شش ماه دست نخورده بمونه بعد بیام بگم :سلام علیکم ... تولد سه سالگی!!!!خب دلیلش حجم بالای عکس و اتفاق تو این چند ماهه که نمیشه درمورد همش نوشت و عکس گذاشت،تنبلم خودتونید!نمیشه واقعا...ولی بسنده میکنم به عکسهای تولد واینکه سعی میکنم بیشتر بنویسم که البته این مدت تو اینستاگرام فعال بودم و خب از اونجایی که راحتتر و سریعتر و دم دست تر هست منو بیشتر به خودش جذب کرد ،ولی هیچ جا وبلاگ خود آدم نمیشه!اصلا هربار میبینمش عین یه حلقه فیلم تمام روزهای گذشته برام مرور میشه.دوستت دارم وبلاگ عزیزم دیگه بهت بی وفایی نمیکنمبغل

و از هرچه بگذریم سخن عشقولیم خوش تر است...

داشتن یه دختر تو خونه خیلی هیجان انگیزتر از اونیه که تصور بکنید،و همش غافلگیری از اینکه یعنی واقعا انقدر بزرگ شدی؟یعنی واقعا انقدر میفهمی؟

میگم آوینا برو یه دستمال کاغذی برام بیار ،میگه نمیتونم من کمرم درد میکنه!یا مثلا دستم بنده!خب من باید چی بگم؟من میتونم امیدوار باشم این دختر عصای پیری و کوریم باشه؟؟؟!! یا اینکه میگه مامان من حالم خیلی بده واسم یه کارتون بزار شاید خوب شم!ای وای به کدوم سمت ما داریم میریم؟؟!!!آرمانها کو؟؟؟؟یا مثلا وقتی میخوام براش کارتون بزارم ازش میپرسم کدومو دوست داری؟اونم جواب میده تو بگو،منم میگم مامی من که نمیخوام ببینم تو بگو چی میخوای،میگه نه تو بگو خلاصه میگم مثلا کارتون فصل شکارو میزارم ،هیچی نمیگه تا اینکه فیلم به آخراش که نزدیک میشه و میبینه داره تموم میشه میگه ماماااااااان من اینو دوست نداشتم اینو تو خودت گذاشتی من داستان اسباب بازی میخواستم!!!!!!!!!!وای وای ینی اونموقه اس که میگم خداوندا خودت ظهور کن!!!!

خلاصه اینکه دخترک خونه ما شیرین تر از همیشه واسه ی ما دلبری میکنه و ما رو بیشتر از هروقت دیگه وابسته به خودش کرده .عاشق وسایل آشپزی و آشپزخونه اس که واسه تولدش دوستای خوبش براش آوردن،چقدر امسال عاشق تولدش بود و چقدر ایده ها خودش داشت ،هرچند اصرار داشت تم تولدش شرک باشه!!!من منصرفش کردم ولی خودش میگه تولد 4 باید شرک باشه،فکر کنم آخر تو دامش بیوفتم.

گل یاسم،چه باشم چه نباشم تو ستاره ی آسمون منی همونی که شبا از گوشه ی پنجره اتاق معلومه و بهمون چشمک میزنه،تو همه ی وجودمی و من به تو میبالم ،تا همیشه کنارتم و تا هرجا که بخوای باهات میام امیدوارم خوشبختی و عاقبت بخیریتو ببینم ...که تو آرزوی منی

 

پسندها (1)

نظرات (1)

خاله هستي
26 مهر 94 8:52
به به بالاخره به روز شديد چه عجببببببببب تولد عزيزدل مبارك
مادرت
پاسخ