آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

عکس...عکس...عکس

1392/7/13 19:13
نویسنده : مادرت
671 بازدید
اشتراک گذاری

منو عشقم

راستش یه پست بلندبالا نوشته بودم از خستگیهام،از اذیتهای دخترک و خلاصه درگیریهایی که گاهی عرصه رو بهم تنگ میکنه و میشم یه مامانه خسته و داغون و عصبی,ولی فعلا تاییدش نکردم واسه نمایش،میذارم بمونه،ولی قول نمیدم که اصلا تایید نشه!

برای بهتر شدن جو یه سری عکس میزارم از سرگرمیها و بازیهاش و ...

 

با کمال شرمندگی این اولین سرگرمی!لطفا این وبلاگ رو به کودکان زیر 1 سال نشون ندید،بدآموزی داره!

 

سیب دادن به بوشتکِ بی نوا با خشونتِ تمام

یه کتاب مگنتی خریدم واسه آوینا جانم ولی انصافا فکر نمیکردم ازش استقبال کنه و فقط جنبه دکور خواهد داشت ولی عشق مامان به خاطرش تا ته دنیام میره

 

 

این حلقه ام خیلی دوست داره و تند تند حلقه ها رو میندازه تو میله،هنوز ترتیب رنگهارو بلد نیست ولی ایشالا به زودی یاد میگیره

ازین بازی ام که نمیدونم اسمش چیه خیلی خیلی لذت میبره،فعلا فقط دایره و 5ضلعی رو دقیق میتونه بدون کمک بندازه،بقیه رو با همفکری مامان!

چند روز پیش رفتیم خرید و دیدیم دخترک ما علاقه داره به این سبدهای خرید ماشینی،بعدش به زور درش آوردیم بیرون...فدای ژستت بشم که درایوری

و ممارست مامان و بابا برای راه رفتن عسل بانوBaby GirlHippie

اینم آوینا و چندتا از دوستای خوشگلش تو پارک مادران

آوینا جان،پارمین جان،شادیسا جان،و دینا جان(در حال فرار!)

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

افسانه مامان پارمین
13 مهر 92 20:03
لاله جونم ، نمی دونم چرا ولی تا حالا وبلاگت رو لینک نکرده بودم . با اجازه لینکت نمودم .
لاله عزیزم ، از دیدار شما بسی خرسندم . قرار رور پنجشنبه واقعا روز فراموش نشدنی برای من بود . ازطرف من آوینا جونم رو ببوس


باعث افتخاره عزیزم،
منم خوشحال شدم که بعد از حدود 2سال آشنایی دیدمت
داییش
15 مهر 92 11:53
من فک می کنم هیچوقت اون مطالب رو منتشر نکنی. چون آوینا انقد خوبه که به همه چی می اَرزه...


بله بله دایی بایدم تعریف کنه
مروارید
16 مهر 92 17:39
عزیز دلم... تا می تونی آتیش بسوزون که این روزا دیگه برنمی گرده


مچکرم که بهم قوت قلب و اعتماد به نفس برای آتیش سوزوندن میدین خاله مروارید جان
نسیم
16 مهر 92 21:37
قربونت برم که دستتو گذاشتی رو فرمون


خخخخخخ
میشاییل شوماخر ورژن 2012
خاله هستی
17 مهر 92 15:16
سلام عزیزم
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
کاش به منم می گفتی می اومدم توی بهشت مادران خخخخخخخخخخخخخ
اهههههههههههههههههههههههههههه
عجب بدشانسم من ایشششششششششش
ولی خب خوش گذشته انشاالله؟
خوشحالم
آوینا جونت را ببوس
بعدشم که مامانیش سرگرمی هاشم خوشگل بودن اون کتاب مگنتی شم عاشقش شدم رففففففففففففف


بله خاله هستی،خوش گذشت جای شما خالی بود
کتاب مگنتی اصلا و ابدا قابل شمارو نداره
خاله هستی
17 مهر 92 15:19
می دونی چیه ؟
من می گم به جای اون مطلب
مطلب تولد یک سال و یک ماهگی شو بذار حالشو ببریم
تولدش مبارک


بله بله بله،چشم
1سال و 1ماهگیشم میزاریم
خاله هستی
17 مهر 92 15:21
بعدشم تازه روز جهانی کودک هم بوده مامانش
مبارکش باشههههههههههههههه


ممنون
خاله هستی
17 مهر 92 20:07
بعدشم اییییییییی شیطون
یک بار رفتم پارک بانوان همون یک بارم یک بار دوربین در آوردم از طبیعتش عکس بگیرم
این مامورش سبز شد انگاری از زمین سبز شده اومد دوربینم را گرفت و برد
ایشششششششششششششش
تو روحشششششششششش
البته پس گرفتمش ها
خیال کرده بود
هه
ولی از شیطون خانم ها چطوری عسک گرفتی؟



بله تو این پارک هم مثل بقیه جاها تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و ارشادی و عفتی هستیم!متاسفانه
ولی منم زرنگم،چندتایی گرفتم ،ها ها ها
الینا
18 مهر 92 9:58
آوی جون میبینم که دستگیره های کابینت از درهای کابینت حذف شدن.راستش خیلی خنده ام گرفت دیگه از شدت خنده هیچی نمیتونم بنویسم.راستی منم عاشق کتابم.وقتی کتاب میاد دم دستم، فقط چند ثانیه لازمه که دار فانی رو وداع بگه!عاشقتم






الی نمیدونم چرا مادرم این کارا رو میکنه،نگرانشم





تازشم،رفته کتاب واسه من خریده نمیدونم جنسش چیه،چوبه؟سنگه؟بتن آرمه؟خلاصه پاره نمیشه که...


من فعلا دارم رو حیواناتش کار میکنم که از صفحه روزگار محو شن،خود کتابم یه کاریش میکنم،صبر کن
منم عاشقتم
خاله هستی
18 مهر 92 22:35
بلههههههههههههههههههههه
توی ماهر بودن شما که شکی نیست گلم
مامان نمونه


مچکرم
شقایق مامان آرشا
19 مهر 92 21:50
خاله فدای شیطونیات
مامانیی ما هم سعی می کنیم آبرو داریی کنیم وگرنه آرشا اشک منو در آورده


ماشالا همشون شیطونن،خدا نگهدارشون باشه
داییش
20 مهر 92 12:46
وجدانی مامانت خیلی کم کار شده. ما که هر روز میایم و وقتی می بینیم خبری از عکسای جدیدت نیست حسابی کنف می شیم.دست بجنبون مامانش


دایی شما دیگه چرا؟!
آخه مجال میده این خانوم خانوما؟
رویا
20 مهر 92 15:15
بابابزرگ حق داره این قدر دوستش داشته باشه..خیلی خواستنیه دخملمون سلام!


سلام
مرسی،نظر لطفتونه
دیگه نوه اول بودن یه حسنهایی باید داشته باشه!
سانی مامی شادیسا
30 مهر 92 12:02
فعلا اون ناله های مادرانه رو نگه دار انشالله بعدا که یه روزی خیلی بی حوصله بودی و نیاز به ناله داشتی دیگه نیاز به تایپ نداری

عکساش خییلی ناز بودن
ماشالله به این دختر خوشگل


بله خدا رو شکر یه قدم جلو ام
مرسی خاله سانیبارون