آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

یه چندتا شیرین کاری :

1392/5/11 17:14
نویسنده : مادرت
536 بازدید
اشتراک گذاری

آوینا گل بانو، به لطف تمرینهای بی وقفه و شبانه روزی مامانش برای حضور در جام جهانی تق تق ،مدتیه این بازی رو با تمام ریزه کاریهاش یاد گرفته...

به طرزنشستن دقت کنید:

به حرکت دستها و شیوه گرفتن وسیله دقت فرمایید!

- مامان جان میشه بسه؟ توالمپیاد فیزیک رتبه نیاوردم که انقدر براتون جالبه،عجبا!

بزار مامان بشی اونوقت میفهمی که مورچه بازی کردن دختر هم واسه مامان چقدر جالبه

حتی کیف سواریت هم جالبه

واما

من نمیدانم چه بر سر عروسکها می آمد اگر خدا دختر را نمی آفرید...

نمیدانم اگر تو نبودی چه کسی میتوانست به این آسانی لبخند برایمان هدیه بیاورد، لبهایت همیشه خنده باران♥♥♥

راستی سالروز افتتاح وبلاگت مبارک

یادش بخیر، 6 هفته مانده به آمدنت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

دخملی
11 مرداد 92 22:12
سلام عزیزم
تولد مریمی جان صاحب وبلاگ قصه ی دلکم است
می خواهیم دور هم براش یک تولد کوچولو بگیریم
خوشحال می شیم بیایین و توی جشن اش شرکت کنین توی وبلاگم و این که تبریک تولدتون را براش توی وبلاگم بنویسین لطفا
پس 6 هفته دیگه هم تولد گل دختری است
تولدشششششش مبارکککککککککک
الهی قوربون عکس هاش بشم من


چشم اگه دختر اجازه بدن حتما خدمت میرسیم
دخملی
11 مرداد 92 22:12
اولین سالگرد تولد وبلاگشم مبارک
خاله هستی
12 مرداد 92 18:52
عاغاااااااااااااااااااااااا
کیک تولد یک سالگی شو دیگه باید واسمون برفستی
دیگه هی ماهگرداشو عکسشو گذاشتی دل ما را بردی
از عوض ما هم یک بوس گنده و البته یواش هم ازش بگیر بگو خاله هستی گفت تفلدت مبارک آوینا گلی
تفلد یک سالگیت مبارک البته فعلا شش هفته جلو تر
بعدشم کهههههههههههههههه عاغا
خواهر جان تولد یک سالگی وبلاگت هم مباررررررررررررررررررررررک
خوش به حالتون چنین فرشته توی خونه دارین

منم می خوامما آوینا می خواهیم یالا


تولدت مبارک خاله جان



مرسی
چشم کیکم میرفستیم!
فقط کیک شکلاتیه ها،میپسندین؟!!!!!!!!!!!!
سانی مامی شادیسا
13 مرداد 92 13:14
عزیزمممممممم هزار ماشالله چقدر آوینا شیرین و تو دل برو تر شده.
آفرین به دختر زرنگ و باهوش.
خداییش کار کردن با اون وسیله برای من به این بزرگی خیلی سخته
ماشالله این نی نی ها هر روز یه شیرین کاری بامزه میکنن که دل مامانهاشون رو آب میکنه
یه عالمه بووووووووووووووس



ممنونم دوست خوبم
بــــــله این دخترای شهریوری اینن دیگه
به افتخارشون
شقایق مامان آرشا
13 مرداد 92 14:21
آفرین دخملی.
مبارکههههه تولد وبلاگیییییی


مرسی دوستم
خاله مریم
13 مرداد 92 22:58
آوینا جونم خیلی هم کارات، شاهکاره عزیزم.اصلا از مدال المپیاد فیزیک هم بالاتره خوشگلم...فدای اون نشستنت عزیزممم


مرسی خاله مریم مهربون
داییش
14 مرداد 92 15:02
آخه دو دقیقه بگیر بشین دختر شیطون ناناز


شما بگو سی ثاتیه دایی
عمــــــــــــرا
خاله هستی
14 مرداد 92 16:24
آخخخخخخخخخخخخ آره من عاشق کیک شکلاتی ام
برفست گلم مرسی


به به کیک شکلاتی
چشم خاله هستی
سلیقه ات مثل خودمه
خاله هستی
15 مرداد 92 0:00
مرگه خاله بگو چند وقت کار کردی با این دختری که یاد گرفته این تق تق را بازی کنه
بیا به خاله شم یاد بده
من هنو بلد نیستم خخخخخخخخ چیکار کنم
خب بالاخره خواهریم دیگه سلیقه مونم مث هم نباشه دیگه چیمون مث هم باشه
قوربونت خواهری جونم امروز اینقد کیک شکلاتی گفتم که فک کنم فردا باید برم بخرم یکدونه


خاله هستی من خودم تمرین کردم،ایشون از رو دستم یاد گرفتن

منم کیک شکلاتی
خاله شیما
16 مرداد 92 8:16
خدا حفظت کنه دختر کوچولوی شیرینو ناناز

ایشا الله همیشه صحیحو سلامت در پناه خداو زیر سایه پدرو مادرت باشی خاله جونی


مرسی خاله شیما
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
16 مرداد 92 16:21
سلام دوست من. خوبی؟ مامانی من تو وبلاگ ارشان اسم نینیهارو با اسم مامانشون مینویسم. اگر برات مقدور بود میخواستم اسمت رو بدونم ک تو لینکام اسم وبلاگت رو کامل کنم.. البته اگر دوست داشتی. بوس
راستی آوینا خاله چرا وبلاگ ارشان رو تو لینکات سیو نکردی؟؟؟؟؟


آدرس وبلاگتونو بی زحمت بدید،با افتخار لینک میکنم.
من لاله ام
خاله هستی
16 مرداد 92 22:34
اااااااااااااااااا
خب پس خودم قوربون این دختر شیرین و با توجه بالاش که خودش یاد گرفته هویجوری
ماشاالله
آره من هم هنوز به کیک شکلاتیم نرسیدم خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ای کارد بخوره توی این شکم ام


خدا نکنه خاله هستی
ما ایشالا روزز عید فطر مصادف با 11 ماهگی آوی آخرین کیک شکلاتی رو میزنیم بر بدن
جای شما خالی
نسیم
17 مرداد 92 16:02
قربون اون چشمات (تو عکس سوم)برم...


خدا نکنه خاله،اون عکس و میگی؟اونجا مادرم واسم عصاب نذاشته بود اون شکلی اوفتادم تو عکس!
داییش
21 مرداد 92 10:07
آوینا من الان بیمارستان اتاق عملم. دلم برات تنگ شده بود دکترا می خوان گشادش کنن.


از دکترا کاری بر نمیاد بیاید خونمون خودم گشادش میکنم
شقایق مامان آرشا
24 مرداد 92 15:24
یک ساله شدن وبلاگت مبارک عزیزم