آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

آن روی سکه :

1391/10/27 14:21
نویسنده : مادرت
354 بازدید
اشتراک گذاری

بله خانم خانما

وقتی آدم مامانشو اذیت کنه

مامانم لج میکنه

میاد از این عکسا میزاره تو وبلاگش

 

 

وای وای

هرگز


 

قربونت برم، ناراحت نشو

عکس خوشگلم میزارم

دیشب واسه اولین بار گذاشتیمت تو روروئک

خیلی خوشت اومد

قربون نگاهت


اینم یه عکس ژورنالی که دیگه اصلا دلخور نباشی

راستی آوینا

 امروز تولد مامانه

دوست دارم هرسال بهم یه کادو بدی مثلا یه نقاشی خوشگل که خودت کشیدی و با ذوق بچگونه ات رنگش کردی یا یه کاردستی که با دستای کوچولوت واسم درست کردی...

میخوام همشو نگه دارم واسه خودم و پدر, دلم میخواد تو روزای پیری بشینیم و سالهای گذشتمونو مرور کنیم و یاد روزای بچگیتو زنده کنیم.

امیدوارم مایه غرور و سربلندیمون باشی و همیشه به حاصل عشقمون ببالیم.

 ممنونم که هستی همه هستی منzioba

    

      zibazibazibaziba

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله مريم
27 دی 91 16:01
ببين آوينا جونم من اگر جاي تو بودم ميومدم خونه خاله مريم و همون جا ميموندم تا مامانم ريلكس بشه....واقعا با اين مامان عصباني نميشه كنار اومد نه؟؟؟؟؟؟من عاشق عكساتم تپليه من...مخصوصا عكس ژورناليت...تولد ماماني مباركه...سايه اش 120 سال بالاي سرت باشه خوشگلم
خاله هستی
27 دی 91 19:59
سلام عزیزم اولین سالگرد تولدت همراه فرشته زندگیت خیلی خیلی مبارک باشه خواهر جان خیلی خوشحالم که امروز هستم و می تونم تولدت را بهت تبریک بگم عزیزم خیلی دوستت دارم
خاله هستی
27 دی 91 22:28
می خواهی پست اش کن من خودم برات نگهدارم آوینا گلی را


هستی جونم از پس این دختر بر نمیای،من میدونم!!!!!!
شیطون بود،شیطونترم شده






خاله شکوفه
28 دی 91 16:27
اون موبایلت رو روشن کن که بشه تولدت رو تبریک گفت
تولدت مبارک


مامان الی
28 دی 91 21:31
سلام دوست خوب ممنون از همدردیت دخمل نازت رو ببوس و برام دعا کن راستی تولدت مبارک بوسسسسسسس
خاله هستی
5 بهمن 91 0:24
لاله جان دست بچه را اینجوری می کشی خب دردش میاد
اون عکسه را می شه یک کم توضیح بدی برامون بدون شرح اش خیلی مفهوم نیست
ولی فکر کنم یک دستش دسته شما یک دست هم دسته بابایی شونه درسته؟
بچه هم وسط زمین و هوا است؟!!!


خاله هستی بچه داریم 20 نیست ولی 18هست!
بچه رو که اینجوری نمیگیریم!!
آوینا رو گردن پدرش نشسته و پدرش دستاشو گرفته
آفرین خاله هستی،چه دقیقی
خاله هستی
8 بهمن 91 13:13
فدات لاله جان انجام وظیفه بود (چشمک) مرسی از توضیحتون ولی چرا اخمو است خب عزیزه خاله؟ من که همیشه وقتی روی پشت سوار بودم دوست داشتم