و بالاخره پایان انتظار :
من فردا "مادر" میشوم ، ولی این کلمه را هنوز آنطور که باید درک نکرده ام.
من لبریز از احساسات متناقضم و نمیدانم چه میخواهم.
این حال و هوای امروز من است ، روزی که برای رسیدنش سه شنبه ها را با عشق خط زدم.
آخرین روزیست که مسافر کوچکم را در درونم همراهی میکنم ، آخرین تکانهایش را حس میکنم ، آخرین روزیست که دو روح در یک بدن بودن را تجربه میکنم ، و با عشقم آخرین شب دونفره مان را به صبح میرسانم.
اینهاست دلیل بغضهای پیاپی من
به سوی مرحله جدیدی از زندگی میروم و مضطربم و چشم امیدم به خدایی است که هیچگاه تنهایم نگذاشته و ایمان دارم تنهایم نمی گذارد.
او بود قرار دل بی قرارم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی