آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

دوستت دارم :

1393/4/11 13:58
نویسنده : مادرت
470 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

اگر غول چراغ جادو به سراغم می آمد و میگفت یک آرزو کن میگفتم کاری بکن زمان تند بگذرد تا دخترم انقدر بزرگ بشود که گاهی از کم طاقتی خودم یا خستگی و بی حوصلگی و بهانه گیری های او به ستوه نیایم .خیلی هوس هم صحبتی و هم زبانی با یک خانمه کوچک مودب و با سرزبان و شیرین سخن با چهره معصوم و نگاه شیطنت آمیز در یک لباس سرتاسر صورتی کرده ام ...بزرگ شو عزیزم...

نه نه آقای غول، صبر کن نظرم عوض شد زمان را برای با هم بودن با یکی یکدانه ام متوقف کن. دخترم خیلی زود دارد از نوپایی در می آید این را از وقتی بیشتر فهمیدم که سر کلاس دیگر نیازی به حضور من ندارد خودش میتواند تنهایی در جمع همسالانش باشد و بازی کند و لذت ببرد .از وقتی که گاهی بی مقدمه می آید و با تمام احساس دستانش را دور گردنم حلقه میکند و صورتم را میبوسد نه یک گونه ام،هر دو گونه ام خیس بوسه های آبدارش میشود.از آنجایی که چند شبی ست دیگر روی تخت دو نفره ،سه نفر به سختی نمیخوابیم تشک و بالشش را از ما جدا کرده و جدا میخوابد و همین روزهاس که اتاقش را هم جدا کند.من از خیلی نشانه های معنادار دیگر میفهمم دخترم دارد بزرگ میشود...

 چرا اینطوری نگاهم میکنی غول عزیز نه تو به سراغم آمدی نه من هنوز تکلیفم را را با خودم روشن کردم که چه میخواهم ...هر چه که هست روزها میگذرد چه بخواهم چه نخواهم، همین تابستان که کم کم کوله بارش را ببندد و آماده رفتن شود آوینای من دو ساله میشود به همین زودی.داستانمان اما ادامه خواهد داشت و من چشم به راه آمدن و رفتن فصلها برای دیدن قد کشیدنش ،شکفتنش ،تلاش خستگی ناپذیرش برای رسیدن به خواسته هایش...من منتظر می مانم بانوی کوچک به امید آن که اگر شده به اندازه نوشیدن یک فنجان چای هرروز کنارم باشی و اگر حرفی برای گفتن پیدا نکردیم به چشمهای هم زل بزنیم ،من عاشق چشمهای تو ام ،می دانی؟

پسندها (3)

نظرات (6)

گل ابدی
14 تیر 93 1:17
بله می دانه
نسیم
14 تیر 93 13:06
فداااااااااااااااات شم با اون لباست چقد بهت میاد عزیزم بوس به روی ماهت
مادرت
پاسخ
گل ابدی
15 تیر 93 14:44
امروز سه سال و یک روز است که رفته البته از روی ماه مبارک رمضان فکر می کنی بهش خوش می گذره اون دنیا بدون دخترش؟
مادرت
پاسخ
روح پدر عزیزت شاد باشه سه سال زمان زیادیه که آدم پدرشو نبینه ...قطعا دلتنگ هم میشن ...
سانی مامی شادیسا
22 تیر 93 14:56
ای لاله بدجنس با این قلم قشنگت منو نابود کردی!!! یعنی الان یه حسی دارماااااااااااااااااااااااااااااااا انشالله خیر دختر جونت رو ببینی و شاهد موفقیتهاش باشی
مادرت
پاسخ
مامان الی
25 تیر 93 23:10
سلام دوستم ،عالی بود
مادرت
پاسخ
ممنونم
ندا مامان آیهان
29 مرداد 93 13:13
لاله جونم خیلیییی قشنگ نوشتی