آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

این روزهای مامان:

1392/5/5 2:11
نویسنده : مادرت
342 بازدید
اشتراک گذاری

 ziba

نازدونه خانوم من, الان دقیقا ده ماه و نیمه هستی،بسی شیطون تر،بازیگوشتر،کنجکاوتر، هوشیارتر،بامزه تر،شیرینتر و نازتر و به قول اطرافیان روز به روز به من شبیه تر

اما تو این پست نمیخوام از این روزهای تو بگم،میخوام ازین روزهای خودم بگم

 

این روزها من دارم همش وسایل خونه رو جا به جا میکنم تا از دسترس شما دور کنم،کشوهای تختت دیگه دستگیره ندارن،بجاشون نخ آویزون کردم تا نتونی بازشون کنی

کشوهای آشپزخونه رو چسب زدم تا محتویاتشونو بیرون نریزی

در کمد دیواریها رو قفل کردم

میز تلویزیونو کامل خالی کردم

میز تلفنو برداشتم گذاشتم کنار

یه برنامه هایی ام تو سرم هست که باید اجرایی کنم به مرور زمان

خلاصه اینکه همش باید دنبالت باشم تا یه بلایی سر خودت نیاری یا یه وسیله ای رو درب و داغون نکنی

واسه غذا خوردن که حسابی اذیتم میکنی،کلی باید واست شعر بخونم و سی دی بزارم تا مشغول شی و دو تا قاشق غذا بخوریBegging

حالا من دیگه برای خودم وقتی ندارم،همه ساعتها و روزها و هفته هام رو به تو تقدیم کردم،گاهی دلم برای خودم تنگ میشه ولی زندگی با تو یه رنگ دیگه ای داره،صدای خنده هات بهمون انرژی میده،وقتی بلند بلند حرف میزنی هرچند هیچی نمیشه از بین کلماتت فهمید ولی فضای خونه کوچیکمون پر میشه از ملودی آهنگ صدات که محاله لبخند به لب ما نیاره،اینو بدون بی حضور تو زندگی ما قطعا چیزی کم داشت دخترک

ziba


تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟

قربون دستای کوچولوت برم عزیزم،به امید روزی که باهاشون کارای بزرگ انجام بدی ziba


                    zibazibaziba

                                               ziba

تولد آبجی یکی یدونه ام مبارکziba

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

شقایق مامان دانیال
6 مرداد 92 1:25
سلام عزیز دلم . ایشاله که همیشه در کنار هم و با هم خوب و خوش سلامت باشین .
آوینا گل خوشگلمونو ببوس دوستم .


ممنون از شما شقایق و دنی کوچولو
خاله مریم
6 مرداد 92 15:04
ببین لاله خانم اون بار پاهای آوی رو لاک زدی، هیچی نگفتم! این بار هم لپاشو سرخ کردی، باز هیچی نمیگم! بترس از روزی که رگ غیرتم گل کنه...اون وخ نفس کش میطلبم ها


خاله مریم شما به مامانم تذکر بدین که این کارا رو با من نکنه،چه گرفتاری شدم والا
الینا
6 مرداد 92 15:06
به به آبجی جونم...خوشگل خودم...روز به روز خوشگل تر میشی ها ....منم روز به روز بیشتر تر عاشقت میشم
تولد خاله نسیم هم مبارکه...120 ساله بشه الهی...اینم تقدیم به خاله نسیم عزیز


آبجی شما چشمات روز به روز خوشگلتر میبینه!ولی هرچی شما بگی بالاخره خواهر بزرگتری به گردن من حق داری
خاله نسیم خیلی مهلبونه خاله هردوتامونه،خوبه؟
الینا
6 مرداد 92 22:29
قبوله آوینا....آخه من خاله ندارم...الان دیگه خیلی خوشحالم ...آخ جونم خاله ...یه خاله مهربون...خاله نسیم بپر بغلمممم


ببین الی رو خاله نسیم از همین امروز حساب کنه،خاله ام نصفش واسه تو
نسیم
10 مرداد 92 15:12
خواهر...
مررسی که به یادم بـــــودی
دوســــــــت دارم...


خواهش دارم!
خاله هستی
10 مرداد 92 15:13
خب الینا که مامانه آوینا خاله شه خب

می خوای اصن منم خاله ات بشم الینا خانمی؟




بابا خوش به حال الینا/کاش من اینهمه خاله داشتم...

الینا دو تا خاله ام به من بده

شقایق مامان آرشا
13 مرداد 92 14:26
مامانی خیلی مهربونی
تولد خاله جونتم مبارک


مرسی عزیزم