و بالاخره پایان انتظار :
من فردا "مادر" میشوم ، ولی این کلمه را هنوز آنطور که باید درک نکرده ام. من لبریز از احساسات متناقضم و نمیدانم چه میخواهم. این حال و هوای امروز من است ، روزی که برای رسیدنش سه شنبه ها را با عشق خط زدم. آخرین روزیست که مسافر کوچکم را در درونم همراهی میکنم ، آخرین تکانهایش را حس میکنم ، آخرین روزیست که دو روح در یک بدن بودن را تجربه میکنم ، و با عشقم آخرین شب دونفره مان را به صبح میرسانم. اینهاست دلیل بغضهای پیاپی من به سوی مرحله جدیدی از زندگی میروم و مضطربم و چشم امیدم به خدایی است که هیچگاه تنهایم نگذاشته و ایمان دارم تنهایم ن...
نویسنده :
مادرت
11:52