آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

اولین آموزگار من :

1391/5/21 11:59
نویسنده : مادرت
472 بازدید
اشتراک گذاری

 

با دیدن این عکس رفتم به چندین سال پیش، به 6 سالگیم. وقتی که بابا جون با پشتکار و تلاش زیاد چند ماهی رو صرف با سواد کردن من کرد.

منم با علاقه پیگیر بودم و تلاشمو میکردم. اکثر مواقع پیشرفتم خوب بود وبابا جون راضی بود، خب گاهی هم بازیگوشی و حواس پرتی من، کاسه صبرشو لبریز میکرد و یه پس گردنی نثارم میکرد!گاهی ام از یه شیوه دیگه برای تهدید و تنبیه استفاده میکرد،روش گذاشتن مداد بین انگشتان! به هر حال چوب معلم گله...

اما ،

دست بابا درد نکنه چون با صرف وقت و انرژی زیاد باعث شد که من از همه هم کلاسی هام چند قدم جلوتر باشم،همین اعتماد بنفس خیلی خوبی به من داد که تو همه دوره های تحصیلی با من بود.

 

                                                               متحرک - جدید - تصاویر زیبا ساز - وبلاگ

حالا تو ذهن من این جمله ها حک شده:

" بابا آب داد. "

" بابا نان داد. "

"بابا به من خواندن و نوشتن یاد داد. "

                        niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

راهی
19 مرداد 91 12:20
سلام

خوبی عزیزم ؟

بدنیست در اینجا یادی هم از "خانم دارایی" که در تهیه وتدارک کتابهای درسی دوره اول ابتدایی کمک مون کردند بکنیم.از اون آموزگار دلسوزو وظیفه شناس که عمری رو در راه آموزش نونهالان این کشور صرف کردند.


سلام بابا جون
بله راست میگید،دستشون درد نکنه،به یادشون بودم...


دایی
25 مرداد 91 16:47
چقد خوبه بابا! حرفا و کارات نگاهات حرف هات پس گردنی هات واسه پس گردنی هات بی قرارم! بزن تا بوس کنم دستا و پاهاش
خاله مریم *مامان الینا*
5 شهریور 91 14:53
یادش به خیر....