آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

مامان نت ندارد...

1393/9/22 14:28
نویسنده : مادرت
1,461 بازدید
اشتراک گذاری

اه چقدر بدم میاد دیر به دیر آپ میشم چیکار کنم با گوشی سخته خب...ولی یه چندخط امتحانی با گوشی مینویسم و عکسامو بعدا پیوست میکنم.

نمیدونم از کجا بگم آهان

من سه تاری دارم از ایام دور

زادگاهش بستر باغ بلور

شب که قلبم را نظافت میکنم

سوره ای با او تلاوت میکنم

یک ماهه که دارم نواختن سه تار آموزش میبینم چقدر خوبه ، انقدر آرامش بخشه حتی نت هامو که حفظ میکنم به عنوان لالایی واسه آنده میخونم زود خوابش میبره ....سل سی لا سل لا سی لا سل سی لا سل......

امیدوارم که زمینه سازی مناسبی برای آشنایی دخترم با موسیقی و نواهای آرامش بخش باشد تا در زمان تلاطم فکری گوشه دنجی پیدا کند و ذهنش را با نواختن سازی آرام کند و روح و روانش به تسلی برسد.

 

 آوینای زیبای من 

مدتی است که عمیق فکر میکنم به اینکه دستهای کوچک و نرمت همیشه انقدر کوچک نمیماند تا محکم در دستم بگیرم تو قرار است بزرگ شوی و همیشه صدای پاهای کوچکت سکوت خانه ام را نخواهد شکست تو بزرگ خواهی شد و سوالات کنجکاوانه ات همیشه جواب ساده ای نخواهند داشت تا بتوانم راحت از پس آنها بر بیایم...یادم که می افتد تو مهمان خانه ام هستی دلم میخواهد همه عشقم را به پایت بریزم تا وقتی که قصد شروع زندگی تازه ای کردی بدانم با لحظه هایت زندگی کرده ام ...گاهی با خودم میگفتم چقدر جا ماندم از زندگی و کار و درس ولی حالا دیگر خوشحالم از اینکه کنارت ماندم و خواهم ماند و با نفسهایت نفس خواهم کشید و عطرتنت را آنقدر عمیق به ذهنم میسپارم تا فراموش نکنم تو روزی مهمان کوچک خانه ام بودی.دو ساله ی شیرین زبونم مادرتر میشوم وقتی بازوهای کوچکت را دور گردنم گره میزنی و خودت را در آعوشم می اندازی و بوسه بارانم میکنی همیشه دلم هوس این روزهایت را میکند...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

گل ابدی
25 آذر 93 0:41
زود بزرگ می شه و به اون روزها می رسه نگران نباش عزیزدلم زمان خیلی زود می گذرد اما وقتی بزرگ می شیم دلمون واسه کودکی ها و راحتی های زندگی کودکی تنگ می شه بی خیالی فارغ از همه جا و همه چیز و هر دردی دارم سعی می کنم سنتور بزنم کلاس می رم چه تفاهمی
مادرت
پاسخ
واقعا گل گفتی به به من سنتورم دوست دارم ایشالا بعد از سه تار میرم سراغش
سانی
15 دی 93 10:12
یعنی نابود این قلمت به مولاااااااااااااااااااااااااااا اشکم رو حسابی در آوردی
مادرت
پاسخ
حقیقته خب
یسنا
7 بهمن 93 2:02